نفرين ابدي سياه بر تمام چراغ‌هاي سبز

حميد پارسا
h_parsa@hotmail.com

نفرين ابدي سياه بر تمام چراغ‌هاي سبز


حميد پارسا

من عاشق چراغ قرمز هستم. هيچوقت از چراغ قرمز رد نمي‌شوم. پيش آمده وقتي كه آنقدر ‌ايستاده‌ام تا دوباره چراغ، قرمز شده‌است.

من عاشق توقف پشت چراغ قرمز هستم. قبلاً اينطور نبود. سابقاً چراغ قرمز را رد مي‌كردم، و اگر مجبور مي‌شدم پشت چراغ قرمز بايستم، كفرم بالا مي‌آمد.

من عاشق توقف پشت چراغ قرمز و جستجو در بين چهره‌هاي غريبه‌اي هستم كه توي ماشين‌ها پشت چراغ قرمز متوقف شده‌اند. اولين بار پشت چراغ قرمز بود كه او را ديدم. توي ماشين نشسته بود. صورتش را غمي با شكوه پوشانده بود، سرش را به شيشه‌ سرد و بخار گرفته‌ ماشين تكيه داده بود و به بيرون نگاه مي‌كرد، بدون اينكه تماشا كند.

من عاشق توقف پشت چراغ قرمز و پيدا كردن يك چهره‌ آشنا بين تمام چهره‌هاي غريبه‌اي كه توي ماشين‌هاي متوقف شده نشسته‌اند، هستم. من را نديد. تقريباً كنار هم بوديم. صندلي عقب نشسته بود و صورتش را به شيشه تكيه داده بود.

من عاشق توقف پشت چراغ قرمز و پيدا كردن او هستم. لعنت بر چراغي كه آن روز سبز شد. لعنت بر چراغ سبز. هزاران بار لعنت بر چراغ‌هاي سبز.

من عاشق او هستم.

 
یکی از محصولات بی نظیر رسالت سی دی مجموعه سی هزار ایبوک فارسی می باشد که شما را یکعمر از خرید کتاب در هر زمینه ای که تصورش را بکنید بی نیاز خواهد کرد در صورت تمایل نگاهی به لیست کتابها بیندازید

30049< 3


 

 

انتشار داستان‌هاي اين بخش از سايت سخن در ساير رسانه‌ها  بدون كسب اجازه‌ از نويسنده‌ي داستان ممنوع است، مگر به صورت لينك به  اين صفحه براي سايتهاي اينترنتي